جدول جو
جدول جو

معنی سنگ فرش - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ فرش
((سَ نْ. فَ))
زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند
تصویری از سنگ فرش
تصویر سنگ فرش
فرهنگ فارسی معین
سنگ فرش
زمین یا خیابان و کوچه که در کف آن تکه های سنگ را پهلوی هم چیده و هموار کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگفرش
تصویر سنگفرش
زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ برق
تصویر سنگ برق
درخش سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
کسی که سنگ برای ساختمان می تراشد، کسی که چیزهایی مانند مجسمه و ظرف های سنگی یا چیز هایی دیگر از سنگ می تراشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ صفرا
تصویر سنگ صفرا
در پزشکی سنگی که از رسوب املاح صفراوی در کیسۀ صفرا تشکیل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
((~. تَ))
کسی که کارش کندن، تراشیدن، صیقلی کردن و شکل دادن سنگ هاست، صورت فلکی کوچکی در آسمان نیم کره جنوبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگ آتش
تصویر سنگ آتش
نوعی سنگ سخت به رنگ سیاه یا قهوه ای که از اصطکاک آن با آهن جرقه تولید می شود و پیش از اختراع کبریت به وسیلۀ آن آتش می افروختند، سنگ چخماق، سنگ آتش زنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ زر
تصویر سنگ زر
محک، سنگی که ریزه های زر بر آن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ رو
تصویر سنگ رو
گستاخ، بی شرم، بی حیا، سخت رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ زر
تصویر سنگ زر
محک، سنگی که طلا یا نقره را به آن می مالند و عیار آن ها را آزمایش می کنند، وسیله ای برای امتحان یا تعیین ارزش چیزی، سنگ محک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ زر
تصویر سنگ زر
((سَ گِ زَ))
سنگ زر، سنگی که با آن عیار طلا را می آزمایند، آزمایش، محک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگ فرش کردن
تصویر سنگ فرش کردن
Cobble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सड़कों को ठीक करना
دیکشنری فارسی به هندی
পাথর পেতে দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی